نازدونه و دردونه مامان و بابا

بدون عنوان

1394/9/10 1:19
نویسنده : مامان گلی
38 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عمر مامان, بعد از چند هفته تاخير بالاخره مامان با کلى تجارب تازه در رابطه با تشکيل يه وبلاگ زيباتر برگشت. راستش و بخواى تو اين چن هفته فوق العاده نااميد شده بودم و رفته رفته مى خواستم که کار نوشتن خاطراتمو تو وبلاگ بذارم کنار, و برگردم به دوران خاطره نويسى تو دفتر خاطرات ( هرچند که دلم با نوشتن خاطراتت تو دفترچه خاطرات نبود, چون مى ترسيدم يه روز گم بشه, يا اينکه دوس داشتم عکساى خوشگلتم کنار خاطراتم بگنجونم تا هر وقت خواستم خاطرات نازنينم و مرور کنم کلى قند تو دلم آب شه و... ) چون هر کارى مى کردم عکسات آپلود نمى شد و اين خيلى من و به نوشتن تو اينجا سرد مى کرد به خاله الهه( دوست مامانى, که واقعا هزاران هزار بار ازش ممنونم که اين ايده بسيار زيبا رو به من داد براى نوشتن خاطراتم تو وبلاگ,  و در عين حال ميشه گفت يکى از بهترين ماماناى نمونه هم هست) هم زنگ زدم و ازش کمک خواستم, اما اونم نتونست مشکلم و حل کنه تا اينکه بالاخره به کمک دايى مهدى تونستيم اين مشکل اساسى رو حل کنيم, و دايى مهدى من و اميدوار کرد به ادامه نوشتن, جا داره ازش خيلى خيلى تشکر کنم, و اگه بزرگ شدى ان شاالله بتونى جبران کنى

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)