نازدونه و دردونه مامان و بابا

لحظات ناب

1394/8/18 1:14
نویسنده : مامان گلی
47 بازدید
اشتراک گذاری

عشقک مامانى ماههاى آخر بود و کلى درگير خريد سيسمونى شده بوديم, با اينکه تو شکم مامانى کلى لگد مى زدى و سنگين تر مى شدى, ولى شوق اينکه يه روز قراره اتاقتو با چشاى خوشگلت ببينى, هوش از سرم مى برد!! خريد کردن تو اين ماهها با همه سختياش کلى واسم لذت بخش بود, در واقع خريد کردن بهانه بود براى ياد آورى وجود دلنشين تو. مامان جونى و بابايى هم کلى واسه خريد پا به پام راه اومدن و زحمت کشيدن, ان شالله وقتى بزرگ شدى کلى بايد واسه مامان جونى جبران کنى!

پسندها (1)

نظرات (0)